لغتنامه دهخدا
دوستکانی . (حامص مرکب ) شراب خوری با معشوق و به یاد دوستان . (ناظم الاطباء). نخب . نخبة. (منتهی الارب ). شرب به شادی دوست . دوستگانی . نوشیدن شراب به یاد دوستان . شادی خوردن . و در تداول امروزه گویند: به سلامتی تو یا به سلامتی فلان که غایب است می نوشم . (یادداشت مؤلف ). || (