کاهش اُزونozone depletionواژههای مصوب فرهنگستانتبدیل اُزون استراتوسفر به اکسیژن که باعث کاهش غلظت اُزون شود
برشکاری قوسی کربنیcarbon arc cutting, CACواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن از الکترود کربنی استفاده میشود
برشکاری قوسی هواکربنیair carbon arc cutting, CAC-A, AC-Aواژههای مصوب فرهنگستاننوعی برشکاری قوسی که در آن گرمای حاصل از الکترود کربنی و فلز، با دمیدن هوای فشرده و زدودن فلز مذاب ایجاد میشود
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
توانایی اُزونکاهیODP, ozone-depleting potentialواژههای مصوب فرهنگستانقدرت تأثیر مواد مختلف در کاهش اُزون متـ . اُزونکاهی
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
کاهشدیکشنری فارسی به انگلیسیabatement, alleviation, allowance, cut, decline, decrease, depletion, diminution, drop, drop-off, fall, lapse, loss, mitigation, reduction, relief, remission, retrenchment, slowdown, slump, step-down, subtraction
کاهشلغتنامه دهخداکاهش . [ هَِ ] (اِمص ) (از: کاه ، ریشه ٔ کاهیدن = کاستن + ش اسم مصدر). (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). کم شدن و نقصان پذیرفتن . (برهان ). کمی . مقابل افزایش : چو افزون کنی کاهش افزون بودز سستی دل مرد پرخون بود. فردوسی .<br
دوربینهای محدودة کاهشlow emission zone camerasواژههای مصوب فرهنگستاندوربینهایی که به وسیلة آنها محدودة کاهش پایش میشود
دیدکاهشdazzlingواژههای مصوب فرهنگستانکوری موقت حسگر یا سلاح براثر بیشباری ناشی از تابش الکترومغناطیسی شدید