کاوند نمونهبرداریsampling probeواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از تجهیزات نمونهبرداری که در تودۀ آب قرار میگیرد و نمونۀ آب در مرحلۀ اول از آن میگذرد
کائیوندلغتنامه دهخداکائیوند. [ ئی وَ ] (اِخ ) یکی از دو تیره ٔ طایفه ٔ دورگی بختیاری موسوم به آسترکی . رجوع به آسترکی شود.
کاوندلغتنامه دهخداکاوند. [ وَ ] (اِخ )دهی است از بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . دارای 275 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله ، عدس و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
کاوَندprobe 1واژههای مصوب فرهنگستان[علوم نظامی] افزارهای لولهمانند در هواگرد سوختگیر دارای سامانۀ سوختگیری خاص که به قیف سوخترسانی هواپیمای سوخترسان متصل میشود
کاوند دِناییDNA probeواژههای مصوب فرهنگستانهریک از قطعات کوتاه و ویژۀ دِنا که برای شناسایی و آشکارسازی یک ژن یا قطعهای ویژه از یک ژنگان ساخته میشود متـ . کاوند ژنی gene probe, genetic probe
کاوند رِناییRNA probeواژههای مصوب فرهنگستانقطعۀ کوتاه و ویژهای از رِنا که بهعنوان کاوند در آزمایشهای دورگهسازی به کار میرود
کاوندلغتنامه دهخداکاوند. [ وَ ] (اِخ )دهی است از بخش ضیأآباد شهرستان قزوین . دارای 275 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله ، عدس و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
خودکاوندلغتنامه دهخداخودکاوند. [ خوَدْ / خُدْ وَ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بالای بخش طالقان شهرستان تهران واقعدر 9هزارگزی جنوب خاوری شهرک . این دهکده کوهستانی وسردسیر و دارای 400 تن سکنه است .
رکاوندلغتنامه دهخدارکاوند. [ رِ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان پنجهزاره ٔ بخش بهشهر شهرستان ساری . آب آن از چشمه و قنات است . سکنه ٔ آن 785 تن است . محصول عمده ٔ آنجا برنج و غلات و مرکبات و صیفی و مختصر میوه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class="hl" dir="lt
شکاوندلغتنامه دهخداشکاوند. [ ش َ وَ ] (اِخ ) شکاوندکوه ، نام کوهی است که آنرا اشکاوند نیز خوانند. (از فرهنگ جهانگیری ). نام کوهی . (ناظم الاطباء) : نشیمن گرفت از شکاوندکوه همی دارد از رنج گیتی ستوه . اسدی .به راه شکاوند چون باد تفت <
سکاوندلغتنامه دهخداسکاوند. [ س ُ وَ ] (اِخ ) نام قریه ای است بروستای غزنین و معرب آن ساوند است . (آنندراج ) : و سوی قلعه سکاوند بردندش و پس از آن نیز ندیدندش . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 252).نشیمن گرفت از سکاوند کوه همی دارد از رنج گ
کاکاوندلغتنامه دهخداکاکاوند. [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه شهرستان کرمانشاهان که در 12هزارگزی شمال باختر صحنه و 1500گزی شمال راه فرعی صحنه به سنقر در دامنه واقع و سردسیر است . 244</spa