کاپررالغتنامه دهخداکاپررا.[ رِ ] (اِخ ) جزیره ای کوچک واقع در ساحل شمال شرقی «ساردنی ». این جزیره بسبب اقامت «گاریبالدی » در آن معروف و نامدار شده است .
کارپیرالغتنامه دهخداکارپیرا. (نف مرکب )آنکه کار انجام دهد. کارگشا. کارافژول : آتش بسته گشاید همه کارکارپیرای تو زر بایستی . خاقانی .زن کارپیرای روشن ضمیربدان خواسته گشت خواهش پذیر.نظامی .
کاررالغتنامه دهخداکاررا. (اِخ ) ژان - لوئی . روزنامه نویس فرانسوی و عضو مجلس کنوانسیون ، متولد در «پونت ِ ویل » به سال 1742 م . وی با ژیرندون ها به سال 1793 با گیوتین کشته شد.