کایت بردواژهنامه آزادوسیله ای ورزشی که با استفاده از انرژی باد روی آب حرکت می کند. اجزای تشکیل دهنده:بالی شبیه پاراگلایدر_ تختۀ موج سواری_ طناب های بلند.
شارش کوئتCouette flowواژههای مصوب فرهنگستانشارش حاصل از تنش برشی ناشی از حرکت نسبی یک دیوار نسبت به دیوار دیگر
کد احراز اصالت پیام چکیدهبنیادhash-based message authentication code, keyed-hash- based message authentication codeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کد احراز اصالت پیام (کاپ) با استفاده از یک کلید رمزنگاشتی و یک تابع چکیدهساز اختـ . کاپ چکیدهبنیادHMAC متـ . کد اصالتسنجی پیام چکیدهبنیاد
کایتفرهنگ فارسی معین(یْ) [ انگ . ] (اِ.) وسیله ای برای پرواز انفرادی به وسیلة بادبان یا بال هایی بسیار بزرگ .
حکایتلغتنامه دهخداحکایت . [ ح ِی َ ] (ع مص ) بازگفتن از چیزی . (صراح ). بازگفتن چیزی . بازگفتن گفتاری را. (منتهی الارب ). سخن نقل کردن . قول کسی را گفتن . سخن کسی بازگفتن . قول کسی را نقل کردن . نقل کردن . || شباهت داشتن . || نشان دادن از. || (اِ) داستان . دستان . || مطلب . مسئله . قضیه . || گ
نکایتلغتنامه دهخدانکایت . [ ن ِ ی َ ] (ع مص ) اثری تمام کردن در دشمنان به کشتن یا جراحت وارد آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). نِکایة. رجوع به نِکایة شود. || (اِمص ، اِ) جراحت و اذیت . (ناظم الاطباء). قهر بر دشمن به قتل و جرح . (فرهنگ فارسی معین ). انهزام . مغلوبی . مقهوری . قتل . جرح . (یادداشت مو
هفت حکایتلغتنامه دهخداهفت حکایت . [ هََ ح ِی َ ] (اِ مرکب ) کنایه از خواص هفت اندام است ، یعنی هر یک چه خاصیت دارند و به چه کار می آیند. (برهان ).
شکایتفرهنگ فارسی عمید۱. گله کردن از کسی به دیگری؛ از جور و ستم یا رفتار و کار بد کسی نزد دیگری گله کردن یا نالهوزاری کردن.۲. تظلم؛ دادخواهی.