کایوس گراکوسلغتنامه دهخداکایوس گراکوس . (اِخ ) از خطبای مشهور روم بود که چند بار به مقام تریبونوس نائل شد و به طرفداری طبقات پست با پاتریسیوس ها مخالفت کرد و در سال 121 م . در شورشی به قتل رسید. (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ).
کاوسلغتنامه دهخداکاوس . [ وو ] (اِخ ) پادشاه ایران و پسر کیقباد. (ولف ). کاووس . کیکاوس : از آواز ابریشم و بانگ نای سمن عارضان پیش کاوس بپای . فردوسی .نخستین چوکاوس با آفرین کی آرش دوم بد، سوم کی پشین . فر
کاوسلغتنامه دهخداکاوس . [ وو ] (اِخ )دهی از بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . دارای 75 تن سکنه ، آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، توتون ، چغندرقند و حبوب است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
کاوشلغتنامه دهخداکاوش . [ وِ ] (اِمص ) کاویدن . حفر. کندگی . نقب . || تفتیش وتجسس و تفحص . || غور و تفکر و تأمل . (ناظم الاطباء). || نفوذ. تأثیر : پرستیدن داور افزون کنیدز دل کاوش دیو بیرون کنید. فردوسی .|| (اصطلاح باستانشناسی )
کاویزلغتنامه دهخداکاویز. (اِخ ) دهی است از بخش مرکزی شهرستان بندرعباس که دارای 30 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
کایوسلغتنامه دهخداکایوس . (اِخ ) ازقانونگزاران بزرگ روم بود که در زمان آدریانوس در آسیای صغیر تولد یافت و مجموع قوانین وی از آثار گرانبهای روم قدیم است . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ). و نیز رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 2386 شود.
کایوسلغتنامه دهخداکایوس . (اِخ ) ازقانونگزاران بزرگ روم بود که در زمان آدریانوس در آسیای صغیر تولد یافت و مجموع قوانین وی از آثار گرانبهای روم قدیم است . (ترجمه ٔ تمدن قدیم فوستل دوکولانژ). و نیز رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 2386 شود.