کبیکهفرهنگ فارسی عمیدگیاهی شبیه گشنیز با برگهای پهن مایل به سفید، گلهای زرد، و ساقۀ بلند که معمولاً در کنار آبهای جاری میروید.
کبکهلغتنامه دهخداکبکه . [ ک َ ب َ ک َ ] (ع اِ) صفحه ٔ سوراخ داری که از سقف می آویزند و بشقابها را روی آن می گذارند. (دزی ج 2 ص 440).
قبچاقیلغتنامه دهخداقبچاقی . [ ق ِ ] (ص نسبی ) طائفه ای از ترکان ناحیه ٔ قبچاق در ترکستان . (از برهان ). رجوع به قبچاق شود.