کتمه کوریلغتنامه دهخداکتمه کوری . [ ک َ م َ / م ِ ] (ص مرکب ) در تداول عامیانه ، نیمه کور. (از فرهنگ فارسی معین ). که چشم از تراخم یا علت دیگر شکسته و نیم کور دارد. مقابل شهلا.
کتمةلغتنامه دهخداکتمة. [ ک َ م َ] (ع اِ) سخن . کُتم . یقال ما راجعته کتمة؛ ای کلمة.(منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). رجوع به کتم شود.
کتمةلغتنامه دهخداکتمة. [ ک ِ م َ ] (ع اِمص ) نهان داشت چیزی . اسم مصدر است . (منتهی الارب ). نهان داشت چیزی . اسم است از کَتم . (از اقرب الموارد).
کتمةلغتنامه دهخداکتمة. [ ک ُ ت َ م َ ] (ع ص ) مرد پنهان دارنده ٔ راز و نیک نگاه دارنده ٔ هر چه باشد. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ).
کثمةلغتنامه دهخداکثمة. [ ک َ ث َ م َ] (ع ص ) زن سیر و پرشکم از شراب و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) .