کحثلةلغتنامه دهخداکحثلة. [ ک َ ث َ ل َ ] (ع مص ) کلان شکم شدن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || (اِمص ) کلانی شکم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
کعطلةلغتنامه دهخداکعطلة. [ ک َ طَ ل َ ] (ع مص ) سخت دویدن . || آهسته دویدن . از اضداد است . || دراز کشیدن و دست یازیدن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
قعثلةلغتنامه دهخداقعثلة. [ ق َ ث َ ل َ ] (ع مص ) پیش پایها نزدیک گذاشتن و پاشنه ها دور در رفتار. (منتهی الارب ). قَعْبَلة. رجوع به قعبلة شود.
قعطلةلغتنامه دهخداقعطلة. [ ق َ طَ ل َ ](ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. رجوع به قعطرة شود. || سخت تنگ گرفتن بر غریم در تقاضا. || بسیار گفتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).