خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کد
/kad/
معنی
خانه؛ منزل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کدخدا.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. رنج، زحمت، عنا، مرارت، مشقت،
۲. خانه، سرا
برابر فارسی
راز، شماره
دیکشنری
cipher, code, home, house
-
جستوجوی دقیق
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) خانه باشد و به عربی بیت خوانند. (برهان ). خانه و آن را کت نیز گویند چه در پارسی تا با دال مبدل می شود. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ) : کدخدایی همه غم و هوس است کد رها کن ترا خدای بس است . سنائی .|| ده . (غیاث اللغات ). و رجوع به کدخ...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) به لغت ژند و پاژند کَس باشد و عربان شخص گویند. (برهان ) .
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َ ] (اِ) کده . کت . قد. قند. کند. (یادداشت مؤلف ). کذ. کث . خانه . بیت . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کت و کلمات فوق شود. || (پیشوند) بر سر اسماء درآید و معنی خانه و محل و ده دهد، چون کدخدا (خداوند خانه ، ده و غیره ) و کدبانو (خانم خانه ). |...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َدد ] (ع اِ) شانه ٔ سر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مشط الرأس . (تاج العروس ). || جواز که در وی چیزی کوبند مثل هاون و مانند آن . (منتهی الارب ). آنچه در آن چیزی کوبند مانند هاون . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). کویین (در تداول مردم ...
-
کد
لغتنامه دهخدا
کد. [ ک َدد ] (ع مص ) رنجانیدن کسی را. (منتهی الارب ). رنجانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || خواستن از کسی کد کاری را. (منتهی الارب ). خواهش کردن از کسی کوشش در کاری را. (ناظم الاطباء). || کشیدن چیزی را جامد باشد یا سائل . (منتهی الارب ). کشیدن چیزی و ...
-
کد
واژگان مترادف و متضاد
۱. رنج، زحمت، عنا، مرارت، مشقت، ۲. خانه، سرا
-
کد
فرهنگ واژههای سره
راز، شماره
-
کد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کت، کده› kad خانه؛ منزل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کدخدا.
-
کد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] kad[d] ۱. رنج و سختی بردن در کار.۲. کوشش در طلب رزق.〈 کد یمین: [مجاز] دسترنج.
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کُ) [ انگ . ] (اِ.) علایم اختیاری به منظور اختصار، شناسه ، رمز (فره ).
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) خانه .
-
کد
فرهنگ فارسی معین
(کَ دّ) [ ع . ] (مص ل .) کوشش کردن ، رنج بردن در کار.
-
واژههای مشابه
-
code 1
کُد 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] آرایش نمادین دادهها یا دستورالعملها در یک برنامۀ رایانهای
-
account code
کد حساب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] کدی که به یک مشتری یا پروژه یا واحد یا شعبه برای ردگیری هزینه و صورتحساب اختصاص مییابد