کرارجلغتنامه دهخداکرارج . [ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اصفهان . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 شود.
کریرجلغتنامه دهخداکریرج . [ ک ُ رَ رَ ] (ع اِ) ماهیی است خرد برنگ سبز و آن را کَرارِجه نیز گویند. (یادداشت مؤلف ). یک نوع ماهی کوچک سبزرنگ . (ناظم الاطباء).
پیکرگرازلغتنامه دهخداپیکرگراز. [ پ َ / پ ِ ک َ گ ُ ] (ص مرکب ) دارای نقش و تصویر گراز (علم ، درفش ) : درفشی پس پشت پیکرگرازسرش ماه سیمین و بالا دراز.فردوسی .
کارورزلغتنامه دهخداکارورز. [ کارْ وَ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) کارقبول کننده . کارگر : یکی کارورز و دگر گرزدارسزاوار هر کس پدید است کار.فردوسی .|| دانشجویی که امتحان مسابقه را گذرانده و در بیمارستان بدستور سرپزشک کار میکند. (فرهنگستان )
کرارجهلغتنامه دهخداکرارجه . [ ک َ رِ ج َ ] (ع اِ) ماهیی است کوچک و سبزرنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کُرَیرَج . (منتهی الارب ).
پیادانلغتنامه دهخداپیادان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 7 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان و یک هزارگزی راه کرارج ببراگون . دارای 22 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج <span class="hl" dir="l
قلعه مردانلغتنامه دهخداقلعه مردان . [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، واقع در 11هزارگزی جنوب خاوری اصفهان متصل به راه کرارج به براگون . سکنه ٔ آن 17 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج
پیدانلغتنامه دهخداپیدان . (اِخ ) ده کوچکی از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع در 15 هزارگزی جنوب خاوری اصفهان و 1 هزارگزی راه کرارج ببراگون . جلگه ، معتدل . دارای 76 تن سکنه . آب آن
راشنانلغتنامه دهخداراشنان . (اِخ ) دهی است از دهستان کرارج بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان که در 8 هزارگزی جنوب اصفهان متصل براه براگون به کرارج است . محلی است جلگه ای ، معتدل و سکنه ٔ آن 514 تن است . آب آن از چاه و رودخانه تأمین می
کی چیلغتنامه دهخداکی چی . (اِخ ) دهی از دهستان کرارج است که در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان واقع است و 447 تن سکنه و یک بقعه ٔ قدیمی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
کرارجهلغتنامه دهخداکرارجه . [ ک َ رِ ج َ ] (ع اِ) ماهیی است کوچک و سبزرنگ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). کُرَیرَج . (منتهی الارب ).