لغتنامه دهخدا
قراقوش . [ ق َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ اسدی مکنی به ابوسعید.از امیرانی است که در دربار صلاح الدین پرورش یافت و به نیابت وی در مصر حکومت کرد. وی مردی باهمت بود و به عمران و آبادی علاقه ٔ فراوان داشت و باروی محیط به شهر قاهره از آثار او است . قلعه ٔ جبل و پلهائی در جیره در راه اهرام