کرمدةلغتنامه دهخداکرمدة.[ ک َ م َ دَ ] (ع مص ) دویدن در پی آثار و نشان کسی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
قرمدةلغتنامه دهخداقرمدة. [ ق َ م َ دَ ] (ع مص ) باریک نوشتن . (منتهی الارب ). و آن لغتی است در قرمطة. (اقرب الموارد). || گام نزدیک نهاده رفتن .(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به قرمطة شود.
قرمیدةلغتنامه دهخداقرمیدة. [ ق ِ دَ ] (ع اِ) یکی قرمید. (اقرب الموارد). رجوع به قرمید شود. بز کوهی ماده . ج ، قرامید. (اقرب الموارد).