کروبیلغتنامه دهخداکروبی . [ ک َ / ک َرْ رو / ک َ بی ی ] (ع اِ) فرشته ٔ مقرب . (مهذب الاسماء) (آنندراج ). مهتر فرشتگان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در خیابان نوشته که کروبی قسمی است از ملائک مقرب و در قاموس آمده الکروبی (بت
قريبادیکشنری عربی به فارسیبزودي , زود , عنقريب , قريبا , طولي نکشيد , زودتر , بوميان (اوکلا هما) در اتازوني
بار کردنلغتنامه دهخدابار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) حمل . (در تداول گناباد خراسان و بسیاری از شهرها نیز به این معنی آمده است ). بار بر ستور نهادن . بار بر پشت خر و استر و مانند آن نهادن : قاطرها را بار کردن . حمل کردن . (ناظم الاطباء: بار): کرب الناقة کروباً؛ بار کردن ناقه را. (منتهی الارب ) <s