خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرچ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرچ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] ka(e)rč قطعۀ بریدهشده از خربزه یا هندوانه؛ قاش؛ قاچ: ◻︎ ماند کرچی گفت این را من خورم / تا چه شیرینخربزهست این بنگرم (مولوی: ۲۴۸).〈 کرچکرچ: [قدیمی] قطعهقطعه؛ تکهتکه؛ قاشقاش: ◻︎ به تیغ اگر بکند کرچکرچ پهلویم / بهسان خربزۀ نر...
-
کرچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کرک› korč ویژگی مرغ خانگیای که بر روی تخم خوابیده است.
-
جستوجو در متن
-
کرک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kork = کُرچ