کرکیللغتنامه دهخداکرکیل . [ ک َ ] (اِخ ) نام کرکیلی دژ درآیرم ، و در آنجا دزدانی ساکن بوده اند که آنان را کرکیلی می گفته اند و جمع آن کراکله آمده است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کراکله شود.
قرقللغتنامه دهخداقرقل . [ ق َ ق َ ] (ع اِ) پیراهن زنان . || جامه ای است بی آستین . ج ، قَراقِل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
قرقللغتنامه دهخداقرقل . [ ق ُ ق ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان چری بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 43 هزارگزی شمال باختری قوچان . کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 56 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، تریاک و شغل اهالی زراعت اس
قراقللغتنامه دهخداقراقل . [ ق َ ق ِ ] (ع اِ) ج ِ قَرقَل .پیراهن زنان یا جامه ای است بی آستین . (منتهی الأرب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به قرقل شود.
کرکیللغتنامه دهخداکرکیل . [ ک َ ] (اِخ ) نام کرکیلی دژ درآیرم ، و در آنجا دزدانی ساکن بوده اند که آنان را کرکیلی می گفته اند و جمع آن کراکله آمده است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کراکله شود.
کرکیللغتنامه دهخداکرکیل . [ ک َ ] (اِخ ) نام کرکیلی دژ درآیرم ، و در آنجا دزدانی ساکن بوده اند که آنان را کرکیلی می گفته اند و جمع آن کراکله آمده است . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کراکله شود.