کزجلغتنامه دهخداکزج . [ ک َ زَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان خورش رستم بخش شاهرود شهرستان خلخال . کوهستانی و گرمسیر است و 946 تن سکنه دارد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی جاجیم و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4</
کزجواژهنامه آزادنام روستایی است در شهرستان خلخال استان اردبیل واقع در بخش خورش رستم . دارای بافت با ارزش است و شباهت زیادی به ماسوله گیلان دارد. عمده فعالیتهای ساکنین آن روستا کشاورزی، دامداری و باغداری است و همچنین جوانان روستا به منظور کسب درآمد راهی شهرهای بزرگ شده و اکثرا در کارهای ساختمانی مشغول می شوند
کززلغتنامه دهخداکزز. [ ک َ زَ ] (ع اِمص ) زفتی . (منتهی الارب ). بخل . (اقرب الموارد). بخل و زفتی ، یقال ذوکزز، ای ذوبخل . (ناظم الاطباء).
کظیظلغتنامه دهخداکظیظ. [ ک َ ] (ع ص ) رنجیده و اندوه کشیده از کاری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پرشکم از طعام : ینهی القاضی عن القضا اذا کان جائعاً او کظیظاً. (اقرب الموارد). سیر.
قززلغتنامه دهخداقزز. [ ق َ زَ ] (ع ص ) زیرک و خوش طبع متوقی و برحذر از عیوب و پاک و برکنار از معاصی و معایب . (منتهی الارب ). الرجل الظریف المتوقی العیوب و المتقزز من المعاصی و المعایب لیس من کبر و تیه . (از اقرب الموارد).
خورش رستملغتنامه دهخداخورش رستم . [ خ ُ رِ رُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش شاهرود شهرستان هروآباد. این دهستان در جنوب شهرستان هروآباد واقع و از شمال بدهستان خان اندربیل و از جنوب برودخانه ٔ قزل اوزن و از خاور بدهستان شاهرود و از باختر بدهستان سنجید و رودخانه ٔ قزل اوزن محدود است