لغتنامه دهخدا
کزازة. [ ک َ زَ ] (ع مص ) کُزوزَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). خشک شدن و درترنجیدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). خشک شدن و منقبض شدن . (از اقرب الموارد). || تندمزه گردیدن . || بخیل و کم خیر شدن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تنگ کردن : کزالشی ٔ؛ تنگ کر