کَسَبَفرهنگ واژگان قرآنکسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معناي جلب منفعت به وسيله سعي و عمل است ، با صنعت و يا حرفه و يا زراعت و امثال آن ، و اين کلمه در اصل به معناي به دست آوردن چي
کسبفرهنگ مترادف و متضاد۱. احراز، استحصال، اکتساب، تحصیل، حصول، دستیابی ۲. اشتغال، پیشه، حرفه، شغل، کار، مکسب ۳. رزقجویی
روزلغتنامه دهخداروز. (اِ) در پهلوی رُچ ، پارسی باستان رئوچه ، اوستا رئوچه ، هندی باستان رچیش ، ارمنی لئیز کردی روژ ، افغانی ورَج بلوچی رُچ و رُش ، وخی رئوج ، گیلگی روز ، فریزند
غزللغتنامه دهخداغزل . [ غ َ زَ ] (ع مص ) سخن گفتن با زنان و عشقبازی نمودن . (منتهی الارب ). حدیث زنان و حدیث عشق ایشان کردن . (آنندراج ). محادثه با زنان . (اقرب الموارد). بازی
اورامان لهونلغتنامه دهخدااورامان لهون . [ اَ ل ُ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای پاوه ٔ شهرستان سنندج از طرف شمال و خاور به بخش زرآب شهرستان سنندج ، از طرف جنوب بدهستان جوانرود بخش پاوه و
پیلغتنامه دهخداپی . [ پ َ ] (اِ) دنبال . عقب . پشت . پس . دنباله . عقیب . اثر: پی او؛ دنبال او. بر اثر او : یکی غرم تازان پی یک سوارکه چون او ندیدم به ایوان نگار. فردوسی .برآش
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی مکنی به ابونعیم . محدّثی مشهور است و کتابی مأثور دارد مسمّی بحلیةالأولیاء که نام شری