کَسَبَفرهنگ واژگان قرآنکسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معناي جلب منفعت به وسيله سعي و عمل است ، با صنعت و يا حرفه و يا زراعت و امثال آن ، و اين کلمه در اصل به معناي به دست آوردن چي
کسبفرهنگ مترادف و متضاد۱. احراز، استحصال، اکتساب، تحصیل، حصول، دستیابی ۲. اشتغال، پیشه، حرفه، شغل، کار، مکسب ۳. رزقجویی
درس دادنلغتنامه دهخدادرس دادن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) آموختن درس . یاد دادن دروس . تدریس کردن . آموزاندن چیزی به شاگرد. تعلیم دادن : شب هم از کسب کمال آسوده در بستر نیم می دهد درس خم
کتیبلغتنامه دهخداکتیب . [ ک ِ ] (ع اِ) مأخوذ از کتاب بمعنی نوشته شده . اماله ٔ کتاب است و اماله گویندکه حرکت ما قبل الف را به کسر میل دهند بطرزی که الف بصورت یای مجهول پیدا شود
بابویهلغتنامه دهخدابابویه . [ ب ُ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوجعفر بابویه . ملک سجستان . ابوسلیمان سجزی گوید: ابوجعفر ملک سیستان در کشورداری متین و باکیاست و در اداره ٔ مهمات مملکتی بصیر
پروین اعتصامیلغتنامه دهخداپروین اعتصامی . [ پ َرْ ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) مسمّاة به رخشنده . شاعره ٔ ایرانی . دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی ). وی در 25 اسفندماه 1285 هَ . ش .
دخللغتنامه دهخدادخل . [ دَ ] (ع اِ) درآمد. (دهار) (مهذب الاسماء). آمد. (یادداشت مؤلف ). چیزی که حاصل شود از محاصل زمین و جز آن . ضد خرج . یقال : تری الفتیان کالنخل ما یدریک ما