کسرینهلغتنامه دهخداکسرینه . [ ک َ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان کاشمر. جلگه ای و معتدل است و 975 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قیسرانیلغتنامه دهخداقیسرانی . [ ق َ س َ ] (اِخ ) یکی از شاعرانی است که در روزگار المقتفی درگذشت . رجوع به تاریخ الخلفاء ص 293 شود.
قیسرانیلغتنامه دهخداقیسرانی . [ ق َ س َ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به قیساریة است بر خلاف قیاس . (از معجم البلدان ). رجوع به قیساریة شود.
قصرانیلغتنامه دهخداقصرانی . [ ق َ ] (اِخ ) احمدبن حسین بن ابوالقاسم بن علی قصرانی . از مردم قصران خارج و یکی از مشایخ زیدیه است . تولد او در اذون قصران به سال 495 هَ . ق . اتفاق افتاد. سمعانی از وی روایت دارد. (معجم البلدان ).
قصرانیلغتنامه دهخداقصرانی . [ ق َ ] (اِخ ) محمدبن ابان بن عایشة. برادر ولیدبن ابان و از راویان است . وی از هشام بن عبداﷲ روایت کند و از ضعاف است . (لباب الانساب ).
قصرانیلغتنامه دهخداقصرانی . [ ق َ ] (ص نسبی ) نسبت است به قصران ، و آن دو قصر است به نام قصران داخل و قصران خارج ،و این هر دو از نواحی ری محسوبند. (لباب الانساب ) (معجم البلدان ). رجوع به قصران داخل و قصران خارج شود.