خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
کسوت
/kesvat/
معنی
لباس؛ جامه؛ پوشاک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پوشاک، جامه، رخت، زی، قبا، لباس، ملبوس
دیکشنری
garb, gown, vestment, vesture
-
جستوجوی دقیق
-
کسوت
فرهنگ فارسی معین
(کِ وَ) [ ع . کسوة ] (اِ.) رخت ، لباس ، جامة پوشیدنی . ج . کسا.
-
کسوت
لغتنامه دهخدا
کسوت . [ ک ِس ْ وَ ] (ع اِ)کسوة. رخت و لباس و جامه و پوشاک . (ناظم الاطباء).- پیش کسوت ؛ در اصطلاح زورخانه کاران ، تقدم و سبق در پهلوانی کیفاً و زماناً.- کسوت جان دادن ؛ کنایه از خاصیت دادن است . (از ناظم الاطباء) (از برهان ).- || حیات دادن و زنده ...
-
کسوت
لغتنامه دهخدا
کسوت . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان در کاسعیده بخش چهاردانگه شهرستان ساری . کوهستانی و جنگلی و معتدل و مرطوب است و210تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کسوت
واژگان مترادف و متضاد
پوشاک، جامه، رخت، زی، قبا، لباس، ملبوس
-
کسوت
واژهنامه آزاد
رخت-لباس-حرفه -به کاری و حرفه ای مشغول شدن-
-
کسوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کسوة] kesvat لباس؛ جامه؛ پوشاک.
-
کسوت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
garb, gown, vestment, vesture
-
واژههای مشابه
-
کِسْوَتْ
لهجه و گویش گنابادی
keswat در گویش گنابادی یعنی شغل ، جایگاه ، مقام ، مرتبه
-
پیش کسوت
فرهنگ فارسی معین
(کِ وَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - مقدم ، پیشگام ، پیشرو، پیش قدم . 2 - یکی از مدارج طریقت ، آن که درجة پیش کسوتی دارد. 3 - قدیم ترین و بزرگ ترین پهلوان یک زورخانه که حق تقدم در پهلوانی دارد.
-
پیش کسوت
لغتنامه دهخدا
پیش کسوت .[ ک ِ وَ ] (ص مرکب ) آنکه درجه ٔ پیش کسوتی دارد. یکی از مراتب مرید. صاحب درجه ای از درجه ٔ مریدان . شیخ ومرشد. یکی از مدارج طریقت . مقامی در سلوک (صوفیه ). در طبقات صوفیه طبقه ٔ از مرید بالاتر و از شیخ فروتر. || قدیمترین و بزرگترین پهلوان ی...
-
کسوت پوش
لهجه و گویش تهرانی
درویشی که به مقام رسیده و کسوت میپوشد.
-
پیش کسوت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] piškesvat ۱. (ورزش) کسی که در زورخانه و کارهای ورزشی بیش از دیگران سابقه دارد.۲. (تصوف) مقام کسی که مقامش بالاتر از مرید و فروتر از شیخ است.
-
کسوت روحانی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
habit
-
پیش کسوت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ancestor, father, forerunner, mentor, pioneer, precursor, progenitor, trailblazer, vanguard