معبدراههcauseway1واژههای مصوب فرهنگستانگذرگاهی سنگفرش و بعضاً مسقف و دیواردار در مصر باستان که یک معبد نیل را به یک معبد وداع متصل میکرد
میانگذرcauseway2واژههای مصوب فرهنگستانمعبری که معمولاً با ریختن و انباشتن خاک در آب در میان دریاچه یا تالاب یا خور ایجاد میشود
خا ـXaaSواژههای مصوب فرهنگستان← خدمات اَبری *2 خط تیره بهجای x آمده است و نشان میدهد که خا در ترکیب به کار میرود.
کسپویلغتنامه دهخداکسپوی . [ ک َ پ َ وی ] (ص نسبی ) نسبت به کسپه است از قراء نخشب : سراطبااستاد کسپوی کو هست ز پشت هفت پدر اوستاد هفت اقلیم . سوزنی .رجوع به کسبه شود.
کشوینلغتنامه دهخداکشوین . [ ک َش ْ ] (اِخ ) قزوین .(فرهنگ ایران باستان ). کشبین . رجوع به قزوین شود.
کشوی مغزیلغتنامه دهخداکشوی مغزی . [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کشویی است که در درون بازوی در کار گذارند، استوار و بسته نگه داشتن لنگه در را. (یادداشت مؤلف ).
پَروَنجاfileواژههای مصوب فرهنگستانمحفظهای کشوی برای نگهداری پروندهها * معادل "پرونجا" از ادغام دو واژۀ "پرونده" و "جا" ساخته شده است.
بازو 2boom 2واژههای مصوب فرهنگستانمیلهای کشوی و قابلحمل که صدابَر یا دوربین یا نورافکن بر آن نصب میشود و میتوان جهت و ارتفاع آن را تغییر داد
خایه ٔ غلامیلغتنامه دهخداخایه ٔ غلامی . [ ی َ / ی ِ ی ِ غ ُ ] (اِ مرکب ) قسمی از کشوی گچی برجسته بر حاشیه دیوار زیرگیلویی و جز آن .
دریچۀ سقفsunroof, sunshine roofواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای اغلب فلزی یا از مادهای غیرشفاف در سقف خودرو که میتوان آن را بهصورت کشوی یا لولایی باز و بسته کرد و برای نورگیری یا تهویۀ هوای بیشتر از آن استفاده میکنند
روان کردنلغتنامه دهخداروان کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) فرستادن . گسیل داشتن . روانه کردن . ارسال کردن : اگر رسول فرستد حکم را مشاهده باشد. گفتند سخت صواب است روان کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 354). روز پنجشنبه هشتم این ماه روان کردند. (
کشوی مغزیلغتنامه دهخداکشوی مغزی . [ ک َ / ک ِ ش َ / شُو ی ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کشویی است که در درون بازوی در کار گذارند، استوار و بسته نگه داشتن لنگه در را. (یادداشت مؤلف ).
کشوینلغتنامه دهخداکشوین . [ ک َش ْ ] (اِخ ) قزوین .(فرهنگ ایران باستان ). کشبین . رجوع به قزوین شود.
ترُمپت کشویslide trumpetواژههای مصوب فرهنگستاننوعی تُرمپت که در آن تغییر نغمات با جابهجا کردن یک لولۀ کشوی صورت میگیرد
ساکسوفُن کشویslide saxophoneواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ساکسوفُن که در آن تغییر نغمات با جابهجا کردن یک لولۀ کشوی صورت میگیرد
شیشۀ کناری کشویsliding side windowواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شیشۀ کناری که بهصورت کشویی باز و بسته میشود
فلوت کشویslide fluteواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نای که در آن تغییر نغمات با جابهجا کردن یک لولۀ کشوی در انتهای ساز صورت میگیرد