لغتنامه دهخدا
زحمت دادن . [ زَ م َ دَ ] (مص مرکب ) با یکدیگر انبوهی کردن . مزاحمت . (از دهار ذیل : مزاحمت ). ازدحام کردن . فشردن یکدیگر بعلت تنگی جا. زحام . زحام کردن . زحمت کردن : تداکؤ؛ زحمت دادن . (منتهی الارب ). مداکاة؛ زحمت دادن . (منتهی الارب ).- زحمت دادن کسی ر