کلاهک بازآreentry vehicle, RVواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که در مرحلۀ آخر پرواز موشک در مسیر بالستیکی (ballistic) رها میشود
کلاهکلغتنامه دهخداکلاهک . [ ک ُ هََ ] (اِ مصغر) مصغر کلاه . کلاه کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). || فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظه ٔ ریشه پذیرفته است . (از واژه های نو فرهنگستان ایران ). محفظه ٔ ریشه . (فرهنگ فارسی معین ). پوشش محافظ انتهای ریشه ٔ گیاهان که غالباً سخت و برجسته است . (یاددا
کلاهکفرهنگ فارسی عمید۱. کلاه کوچک.۲. هر چیز کوچک شبیه کلاه برای قرار دادن روی چیز دیگر: کلاهکِ دودکش.
کلاهک بازآی جولانپذیرmaneuverable reentry vehicle, MaRVواژههای مصوب فرهنگستانکلاهکی که قادر به جولانِ ازپیشطرحریزیشده در حین پرواز در مرحلۀ بازورود است
کلاهک بازآی مستقل چندگانهmultiple independent reentry vehicle, MIRVواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از وسایل بازگشتی که هریک دارای چند کلاهک است و در یک موشک بالستیک حمل میشود
کلاهکلغتنامه دهخداکلاهک . [ ک ُ هََ ] (اِ مصغر) مصغر کلاه . کلاه کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). || فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظه ٔ ریشه پذیرفته است . (از واژه های نو فرهنگستان ایران ). محفظه ٔ ریشه . (فرهنگ فارسی معین ). پوشش محافظ انتهای ریشه ٔ گیاهان که غالباً سخت و برجسته است . (یاددا
کلاهکفرهنگ فارسی عمید۱. کلاه کوچک.۲. هر چیز کوچک شبیه کلاه برای قرار دادن روی چیز دیگر: کلاهکِ دودکش.
کلاهکلغتنامه دهخداکلاهک . [ ک ُ هََ ] (اِ مصغر) مصغر کلاه . کلاه کوچک . (فرهنگ فارسی معین ). || فرهنگستان ایران این کلمه را بجای محفظه ٔ ریشه پذیرفته است . (از واژه های نو فرهنگستان ایران ). محفظه ٔ ریشه . (فرهنگ فارسی معین ). پوشش محافظ انتهای ریشه ٔ گیاهان که غالباً سخت و برجسته است . (یاددا
کلاهکفرهنگ فارسی عمید۱. کلاه کوچک.۲. هر چیز کوچک شبیه کلاه برای قرار دادن روی چیز دیگر: کلاهکِ دودکش.