کلاهونلغتنامه دهخداکلاهون . [ ک ُ ] (اِخ ) نام پهلوانی و بهادری بوده . (برهان ) (آنندراج ). نام پهلوانی بوده . (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). مصحف کلاهور. (حاشیه ٔ برهان مصححح دکتر معین ).
علی قلاوونیلغتنامه دهخداعلی قلاوونی . [ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن شعبان (الملک الاشرف )بن حسین بن محمدبن قلاوون . ملقب به الملک المنصور. از سلاطین دولت قلاوونیة در مصر و شام . وی در سال 771 هَ . ق . متولد شد. پدر او را در سال 778 هَ
کلهینلغتنامه دهخداکلهین . [ ک َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قره پشلو است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 128 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کالاوانلغتنامه دهخداکالاوان . (اِخ ) نام جایی است که قصه خوان آن بسیارگو بود. (آنندراج ) : کسی که گاه ثنا گستری گر (؟) تو بودنفس درازتر از قصه خوان کالاوان .آنندراج (از بهار عجم ).