خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی می‌کنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کلاپشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشته‌شده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جست‌وجو را در فرهنگ‌های دیگر انجام دهید.
کلاپشت
/kolāpošt/
معنی
جامه‌ای کوتاه و خشن که از پشم گوسفند بافته شود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجه‌ای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
کلاپشت
لغت‌نامه دهخدا
کلاپشت . [ ک ُ پ ُ ] (اِ مرکب ) جامه ای باشد سیاه و سبز که آن را از پشم گوسفند بافند و بیشتر مردم گیلان و مازندران پوشند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ رشیدی ). جامه ای که از پشم گوسفند بافند و آن دو رنگ است غالباً سبز و سیاه خواهد بود و بیشتر مر...
-
کلاپشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کلاپشته› [قدیمی] kolāpošt جامه‌ای کوتاه و خشن که از پشم گوسفند بافته شود.
-
کلاپشت
فرهنگ فارسی معین
(کُ پُ) (اِمر.) جامه ای سیاه و سبز که آن را از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامة مازندرانیان و گیلانیان بود.
-
جست‌وجو در متن
-
کلاپشته
لغت‌نامه دهخدا
کلاپشته . [ ک ُ پ ُ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به کلاپشت شود.
-
پشتک
لغت‌نامه دهخدا
پشتک . [ پ ُ ت َ ](اِ مصغر) مصغَّر پشت . || پریدن بطوری که با پشت بر آب آیند. نوعی جستن شناوران به آب یا ورزشکاران بر زمین . نوعی از بازی است و آن چنان باشد که شخص کف دستهای خود را بر زانوها گذاشته خم شود تا دیگری از پشت او بجهد و بعضی گویند پشتک آن ...