کلاریشلغتنامه دهخداکلاریش . [ ] (اِخ ) تیره ای از شعبه ٔ شیبانی ایل عرب (از ایلات خمسه ٔ فارس ). (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 87).
کلارسلغتنامه دهخداکلارس . [ کْلا / ک ِ رُ ] (اِخ ) شهری در ایونی که بوسیله ٔ رب النوعش آپولون مشهور گردید. (از لاروس ).
کلورزلغتنامه دهخداکلورز. [ ک َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان رستم آباد است که در بخش رودبار شهرستان رشت واقع است و 792 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کالیگاریسلغتنامه دهخداکالیگاریس . (اِخ ) لویس . او راست کتاب «سیره ٔ ناپلیون اول » که به چهار بخش قسمت کرده است : 1- وضع فرانسه و ایام صباوت ناپلیون . 2- دوره ٔ شکوه و جلال ناپلیون . 3- عهدنامه ٔ
کلرزداییdechlorinationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش دادن کلی یا جزئی کلر باقیمانده ازطریق هر فرایند فیزیکی یا شیمیایی
کلرزنchlorinatorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای افزودن کلر به میزان معین به آب یا فاضلاب با هدف از بین بردن اندامگانهای عفونتزا
کلرزنی تا نقطۀ شکستbreakpoint chlorination, breakthrough chlorinationواژههای مصوب فرهنگستانافزودن کلر به آب یا فاضلاب تا دستیابی به شرایط گندزدایی مطلوب
کلرزداییdechlorinationواژههای مصوب فرهنگستانکاهش دادن کلی یا جزئی کلر باقیمانده ازطریق هر فرایند فیزیکی یا شیمیایی
کلرزنchlorinatorواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای برای افزودن کلر به میزان معین به آب یا فاضلاب با هدف از بین بردن اندامگانهای عفونتزا
کلرزنی تا نقطۀ شکستbreakpoint chlorination, breakthrough chlorinationواژههای مصوب فرهنگستانافزودن کلر به آب یا فاضلاب تا دستیابی به شرایط گندزدایی مطلوب