26 فرهنگ

1662 مدخل


ترجمه مقاله

کلیات

kolliy[y]āt

۱. امور کلی؛ چیزهای کلی.
۲. مجموعۀ آثار نظم و گاه نثر یک شاعر یا نویسنده: کلیات سعدی.
⟨ کلیات خمس: (منطق) کلی‌هایی که در تعریف اشیا ذکر می‌شوند و عبارتند از: جنس مانند حیوانیت، نوع مانند انسانیت، فصل مانند ناطق بودن، خاصه مانند قوۀ خنده و عرض مانند نوشتن.

مهینگان

۱. اصول، مبادی
۲. مجموعه ≠ جزئیات

canon, generalities, sketch