دم کللغتنامه دهخدادم کل . [ دُ ک ُ ] (ص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) که دم کوتاه دارد. که دم بریده دارد. کوتاه دم . دم کوتاه یا دم نیمی بریده . (یادداشت مؤلف ). بی دم . ابتر. بدون دنب .
ذملغتنامه دهخداذم . [ ذِم م ] (ع ص ) بسیار لاغر. || هالک . || مرد نکوهیده . || (اِ) امان . || عهد. پذرفتاری .
تذمیملغتنامه دهخداتذمیم . [ ت َ ] (ع مص ) مبالغه ٔ ذم . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ) (اقرب الموارد) (المنجد). || ذم . ضد مدح . (اقرب الموارد).