کمبیزلغتنامه دهخداکمبیز. [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاه است که در بخش داورزن شهرستان سبزوار واقع است و 669 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کمابیشلغتنامه دهخداکمابیش . [ ک َ ] (ق مرکب ) کم و بیش و به تازی تخمیناً. (آنندراج ). کم و زیاد. (ناظم الاطباء). کم و بیش . اندک و بسیاری . (فرهنگ فارسی معین ). تخمیناً. تقریباً.نزدیک ... (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : دویست پیل و کمابیش ده هزار سوارنودهزار پیاده
کامبوجلغتنامه دهخداکامبوج . [ ب ُ ] (اِخ ) کشوری است در هندوچین واقع بین سیام و لائوس و آنام و کوشنشین و خلیج سیام که 175000 کیلومتر مربع وسعت و 3748000 تن سکنه دارد که غالباً حمیری هستند و بقیه به اهالی تبت و مغول منسوبند. آب
کمبیزهلغتنامه دهخداکمبیزه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ) کمبزه . (از فرهنگ فارسی معین ). کنبیزه . رجوع به کمبزه و کنبیزه شود.
کمبیزهلغتنامه دهخداکمبیزه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ) کمبزه . (از فرهنگ فارسی معین ). کنبیزه . رجوع به کمبزه و کنبیزه شود.