کممةلغتنامه دهخداکممة. [ ک ِ م َ م َ ] (ع اِ) ج ِ کُم ّ. (منتهی الارب )(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کُم ّ شود.
مایهدارفرهنگ مترادف و متضاد۱. پرمایه ۲. غلیظ ۳. پررنگ ۴. توانگر، ثروتمند ۵. باسواد، بامعلومات ≠ کممایه
پرمایهفرهنگ مترادف و متضاد۱. باسواد، بامعلومات، خردمند، دانشمند، عالم ۲. ثروتمند، دارا، غنی، متمول ۳. غلیظ، ≠ کممایه