کندوخانهلغتنامه دهخداکندوخانه . [ ک َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) شان عسل . (آنندراج ). کندوی زنبور عسل . (ناظم الاطباء). || ظرفی که در آن دوغ ریزند و به هم زنند تا مسکه ٔ آن جدا گردد. (ناظم الاطباء). || سبد کوچک . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
گندوخانهلغتنامه دهخداگندوخانه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آوندی که در آن زنبوران عسل را نگاه می دارند. (ناظم الاطباء).رجوع به کندو و کندوخانه و شعوری ج 2 ورق 306 شود.