کواکیةلغتنامه دهخداکواکیة. [ ک ُ ی َ ] (ع ص ) پست بالا. (منتهی الارب ). کوتاه بالا. (ناظم الاطباء). کوتاه قد. قصیر. (از اقرب الموارد).
کواکیلغتنامه دهخداکواکی . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بخش حومه ٔ شهرستان قوچان است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قواقیلغتنامه دهخداقواقی . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قیقاءة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به قیقاءة شود.
کاواکیلغتنامه دهخداکاواکی . (حامص ) خلاء و در میان چیزی نداشتن و میان تهی بودن . || مجازاً غرور و تکبر. (از ناظم الاطباء).
پستلغتنامه دهخداپست . [ پ َ ] (ص ) مقابل بالا. پائین . تحت . سفل . زیر. مقابل بالا و روی . مقابل علو و فوق : بیامد چو گودرز را دید، دست بکش کرد وسر پیش بنهاد پست . فردوسی .بکش کرده دست و سرافکنده پست همی رفت تا جایگاه نشست .<b