کابرلغتنامه دهخداکابر. [ ب ِ ] (ع ص ) بزرگ . یقال توارثوا کابراً عن کابر؛ ای کبیراً عن کبیر فی العز و الشرف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به کابراً عن کابر شود.
کابراً عن کابرلغتنامه دهخداکابراً عن کابر. [ ب ِ رَن ْ ع َ ب ِ رِن ْ ] (ع ق مرکب ) بزرگ از بزرگ . || پدر در پدر از بزرگان : اموال و اسلحه ٔ ایشان که کابراً عن کابر بل کافراً عن کافر میراث رسیده بود بغنیمت بیاوردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
غدر ساختنلغتنامه دهخداغدر ساختن . [ غ َ ت َ ](مص مرکب ) بی وفائی و مکر و خیانت کردن : کسی کوبر پدر این غدر سازددگر بیگانگان را کی نوازد.نظامی .