کوتاوانلغتنامه دهخداکوتاوان . (اِخ ) از جزایر دریای قلزم است و در نزدیک این جزیره گرداب است . (نزهة القلوب چ لیدن ص 235).
کوتونلغتنامه دهخداکوتون . (اِخ ) دهی از دهستان دلاور است که در بخش دستیاری شهرستان چاه بهار واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
کاتونلغتنامه دهخداکاتون . (اِخ ) مؤلف حدود العالم در «سخن اندر ناحیت خراسان » نویسد: شهرکی است ، آب ایشان از چاه است و از باران . و از او اسبان نیک خیزد». (حدود العالم چ سید جلال الدین طهرانی ص 57).
قاطونلغتنامه دهخداقاطون . (اِخ ) از توابع مصر است . مستوفی آرد: هم در آنجا (عجائب المخلوقات ) آمده که در قاطون از توابع مصر چشمه ای است آبی از او برمی آید قطرات آن که بر زمین می افتد آتش مینماید. (نزهة القلوب چ بریل ج 3 ص 290)
قاطونلغتنامه دهخداقاطون . (معرب ، اِ) نوشادر. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). چیزی است مانند نمک و به فارسی نوشادر گویند و بیشتر سفیدگران به کار برند. (برهان ) (آنندراج ). || خربزه ٔ هندی . (مهذب الاسماء).