قویطوللغتنامه دهخداقویطول . (اِخ ) دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، سکنه ٔ آن 62 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا فرش و گلیم بافی است . راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج <span class
کاتوللغتنامه دهخداکاتول . (اِخ ) کایوس والریوس . شاعر لاتن ، متولد در «ورنون » حدود سال 84 ق .م . و متوفی پس ازسال 47 ق .م . مجموعه ٔ اشعار او بنام «لپیتالم دوتتیس اِ دو پله » و قطعات غنائی بسیارش که همه حاکی از ظرافت و تبحر و
قاطوللغتنامه دهخداقاطول . (اِخ ) دهی جزءدهستان ریکان بخش گرمسار شهرستان دماوند. در 4هزارگزی خاور گرمسار و 6هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ تهران به سمنان واقع است . موقع جغرافیائی آن جلگه و معتدل است . 800</
قاطوللغتنامه دهخداقاطول . (اِخ ) نام موضعی است بر دجله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و آن نهری است مجاور قادسیه که گویا از دجله بریده شده است و این نهر پیش از بنای سامرا در آن سرزمین به امر هارون الرشید عباسی جاری گردید و به امر وی بر دهانه ٔ آن کاخی بنا کردند و آن را ابوالجند (پدر قشون )نا
کوتولهلغتنامه دهخداکوتوله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) قصیر و کوتاه . (از ناظم الاطباء). کوتاه قد. (فرهنگ فارسی معین ). در تداول عوام ، کسی که بالا از حد طبیعی بسیار کوتاهتر دارد. پست قد. کوتاه بالا. قصیرالقامه . قدکوتاه . نهایت پست قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
کوتولهلغتنامه دهخداکوتوله . [ ل َ / ل ِ ] (ص ) قصیر و کوتاه . (از ناظم الاطباء). کوتاه قد. (فرهنگ فارسی معین ). در تداول عوام ، کسی که بالا از حد طبیعی بسیار کوتاهتر دارد. پست قد. کوتاه بالا. قصیرالقامه . قدکوتاه . نهایت پست قد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).