کورسازی 1blinding 1واژههای مصوب فرهنگستانروشی درخدماترسانی که در آن ارائهدهندۀ خدمات از درونداد یا برونداد واقعی بیخبر است
کورسازی 2blinding 2, blinding askingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که با استفاده از آن حداقل یکی از گروههای مربوط به پژوهش، مانند مطالعهشونده، پژوهشگر، تحلیلگر آماری، متوجه نشود که در کدام بازوی مطالعه قرار دارد
کارسازیلغتنامه دهخداکارسازی . (حامص مرکب ) عمل کارساز. تیاری و تدارک . (ناظم الاطباء). تهیه ٔ اسباب : مغنی کجائی به گلبانگ رودبیاد آور آن خسروانی سرودکه تا وجد را کارسازی کنم برقص آیم و خرقه بازی کنم . حافظ.|| آمادگی . || مهم