کدبانولغتنامه دهخداکدبانو. [ ک َ ] (اِ مرکب ) بی بی و خاتون و بزرگ خانه را گویند چه کد بمعنی خانه و بانو بمعنی بی بی و خاتون باشد. (برهان ) (آنندراج ). بانوی بزرگ خانه و سرای . (از انجمن آرای ناصری ). خانم . مَهیرَه . (زمخشری ) (دهار). بانوی خانه . خدیش . (یادداشت مؤلف ) :</sp
کدبانوییلغتنامه دهخداکدبانویی . [ ک َ ] (حامص مرکب ) عمل کدبانو. فراهم کردگی سامان خانه بطور شایسته و خوش سلیقگی . (ناظم الاطباء). || صرفه جویی . (یادداشت مؤلف ) : مرد اگر یک قراضه کار کندزن به کدبانویی چهار کند. امیرخسرو دهلوی . || ب
کدبانوفرهنگ فارسی عمید۱. زن خانهدار؛ بانوی خانه.۲. زنی که کارهای خانه را با نظموترتیب اداره میکند.