کَشیم گوشکدارPodiceps auritusواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ کشیمیان و راستۀ کشیمسانان که در زمستان پرهای زینتی آن سیاه و سفید و گونهها و جلوی گردن سفید است
کیسملغتنامه دهخداکیسم . [ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش آستانه است که در شهرستان لاهیجان واقع است و 211 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کیسملغتنامه دهخداکیسم . [ ک َ س َ ] (اِخ ) پدر بطنی ، کیاسم فرزندان او که درگذشتند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). نام پدرگروهی از تازیان که منقرض شده اند. (ناظم الاطباء).
کژچشملغتنامه دهخداکژچشم . [ ک َ چ َ /چ ِ ] (ص مرکب ) به معنی کژبین است . (آنندراج ). لوچ . کاج . احول . (ناظم الاطباء). رجوع به کژبین و لوچ و احول شود.