کپرنشینلغتنامه دهخداکپرنشین . [ ک َ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه در کپر زندگی کند. که مقیم کپر باشد. که خانه در کپر دارد. چادرنشین . مقابل ده نشین و روستایی . (یادداشت مؤلف ).
کپرنشینلغتنامه دهخداکپرنشین . [ ک َ پ َ ن ِ ] (نف مرکب ) آنکه در کپر زندگی کند. که مقیم کپر باشد. که خانه در کپر دارد. چادرنشین . مقابل ده نشین و روستایی . (یادداشت مؤلف ).
کاوه کالیلغتنامه دهخداکاوه کالی . [ وِ] (اِخ ) دهی است از بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که دارای یکهزار تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کشکان و محصول عمده اش غله و لبنیات است . ساکنان از طایفه ٔ نورعلی وند و کپرنشین اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
باغ جایدرلغتنامه دهخداباغ جایدر. [ دَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 18 هزارگزی خاور ملاوی و 6 هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک در تپه و ماهور واقع است . ناحیه ای است گرمسیر با <
باغ بالالغتنامه دهخداباغ بالا. [ غ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد که در 15 هزارگزی جنوب ملاوی و 6 هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک در تپه ماهور واقع است ، ناحیه ای است گرمسیر با <span