کُرْهاًفرهنگ واژگان قرآنبا تحمل رنج وزحمت (کلمه کره - به فتحه کاف - به معناي مشقتي است که از خارج و به اکراه و اجبار ديگران بر آدمي تحميل شود ، ولي کلمه کره - به ضمه کاف - به معناي مشقتي است که از ناحيه خود انسان برسد .)
قرحیاءلغتنامه دهخداقرحیاء. [ ق ِ ] (ع اِ) زمین که خاص برای زراعت و نشاندن درختها باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
چار و ناچارلغتنامه دهخداچار و ناچار. [ رُ ] (ق مرکب ،اتباع ) خواه و ناخواه . طوعاً ام کرهاً : چاره آن شد که چاروناچارش مهربانی بود سزاوارش .نظامی .