بالشتکboudinواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از قطعههای سوسیسیشکل در یک ساختار بالشتکی که یا از قطعة دیگر یا دیگرقطعهها جداست یا پیوند باریکی با آنها دارد
کوپیوند سپریshield budding, T-buddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کوپیوند که در آن برشی بهصورت T در پایه زده میشود و پیوندک حاوی یک جوانه از بالا در زیر پوست پایه قرار میگیرد متـ . کوپیوند شکمی
پیکندلغتنامه دهخداپیکند. [ ک َ ] (اِخ ) مقامی است از توران زمین . (برهان ). رجوع به بیکند و فهرست ولف شود:ز دریای پیکند تا مرز توردر آن بخش گیتی ز نزدیک و دور. فردوسی .کنون نام گندژ به پیکند گشت زمانه پر از بند و اورند گشت .فردوسی