چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
چکه چکهلغتنامه دهخداچکه چکه . [ چ ِک ْ ک َ چ ِک ْ ک َ ] (ق مرکب ) قطره قطره . چیکه چیکه . (در بسیاری لهجه ها). قطره های آب یا هر مایع دیگر که پی در پی چکد. رجوع به چکه شود.
کپه کپهلغتنامه دهخداکپه کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ / ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (ق مرکب ) توده توده انباشته . (فرهنگ فارسی معین ).تَل تَل . توده های متعدد و پراکنده گرد هم . کوت کوت .
فال فاللغتنامه دهخدافال فال . (ق مرکب ) بخش بخش . قسمت قسمت . چندتاچندتا. کپه کپه .- فال فال کردن ؛ کپه کپه کردن .رجوع به فال شود.
کپه کپهلغتنامه دهخداکپه کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ / ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (ق مرکب ) توده توده انباشته . (فرهنگ فارسی معین ).تَل تَل . توده های متعدد و پراکنده گرد هم . کوت کوت .
پلهلغتنامه دهخداپله . [ پ َ ل ْ / ل ِ ] (اِ) بمعنی درجه و مرتبه باشد. (برهان ). || هر مرتبه و پایه از نردبان را گویند و به این معنی با ثانی مخفف هم درست است .(برهان قاطع). || ترازو (؟). (غیاث اللغات ). || کفه . کپه . کپه ٔ ترازو : <br
عالم کُپهکُپهlumpy universeواژههای مصوب فرهنگستانعالمی که در آن ماده نه بهشکل یکنواخت که بهصورت موضعی و متمرکز در نقاط مختلف آن توزیع شده است