کلوئیدcolloidواژههای مصوب فرهنگستانحالتی حد واسط بین محلول و تعلیق که در آن بزرگی ذرههای حلشونده بهاندازهای است که نور را پراکنده میکنند و درعینحال آنقدر کوچکاند که تهنشین نمیشوند
کلوئید حفاظتیprotective colloidواژههای مصوب فرهنگستانموادی که برای محافظت ذرات باردارشدۀ کلوئیدی از لخته شدن در یک محلول به کار برده میشوند
کلوتلغتنامه دهخداکلوت . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز است که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 490 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
کلودلغتنامه دهخداکلود. [ کْل ُ / ک ِ ل ُ ] (اِخ ) ژرژ. فیزیک دان و شیمی دان فرانسوی که در سال 1870 م . در پاریس متولد شد. وی درباره ٔ هوای مایع و ترکیب مفردات آمونیاک و انرژی حرارتی دریاها و روشنائی فلورسنت تحقیق و تصنیف کرد
کلوتواژهنامه آزادکلوت از ترکیب واژۀ کل، به معنی آبادی، و لوت که نام بیابان معروف ایران زمین است تشکیل می شود. کلوت به کوه های شنی گفته می شود . || نام یکی از روستاهای مشهد.
بتانونیلغتنامه دهخدابتانونی . [ ] (اِخ ) (بابتنونی ) محمد لبیب بک . او راست : تاریخ الدکتور کلوت بک ، ترجمه . الرحلة الحجازیة. رحلة الصیف الی اوروبا. (از معجم المطبوعات ).
کلوتلغتنامه دهخداکلوت . [ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز است که در بخش طیبات شهرستان مشهد واقع است و 490 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).