کو کوفرهنگ فارسی عمید۱. (زیستشناسی) = فاخته۲. آواز فاخته: ◻︎ آن قصر که بر چرخ همیزد پهلو / بر درگهِ او شهان نهادندی رو ـ دیدیم که بر کنگرهاش فاختهای / بنشسته همیگفت که کوکو کوکو (خیام: ۱۰۲).
کچفلغتنامه دهخداکچف . [ ک َ چ َ ] (اِ) نامی است که در گرگان به لِوَر دهند. (یادداشت مؤلف ). یکی از گونه های درخت اولس است که در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است . شرم . اسف . عسف . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به لور شود.
کچفلغتنامه دهخداکچف . [ ک َ چ َ ] (اِ) نامی است که در گرگان به لِوَر دهند. (یادداشت مؤلف ). یکی از گونه های درخت اولس است که در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است . شرم . اسف . عسف . (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به لور شود.