کیمیاکاریلغتنامه دهخداکیمیاکاری . (حامص مرکب ) عمل کیمیاکار. کیمیاگری . حیله گری : کیمیاکاری جهان دورنگ لعل آتش نهفته در دل سنگ . نظامی .رجوع به کیمیاگری شود.
کامکارلغتنامه دهخداکامکار. (اِ) قسمی از گل سرخ که بشدت سرخی دارد. (ناظم الاطباء). و رجوع به کامگار شود.
کیمیاکاریلغتنامه دهخداکیمیاکاری . (حامص مرکب ) عمل کیمیاکار. کیمیاگری . حیله گری : کیمیاکاری جهان دورنگ لعل آتش نهفته در دل سنگ . نظامی .رجوع به کیمیاگری شود.
کیمیاکاریلغتنامه دهخداکیمیاکاری . (حامص مرکب ) عمل کیمیاکار. کیمیاگری . حیله گری : کیمیاکاری جهان دورنگ لعل آتش نهفته در دل سنگ . نظامی .رجوع به کیمیاگری شود.