کنهورلغتنامه دهخداکنهور. [ ک َ ن َ وَ ] (ع اِ) ابرپاره شبیه به کوه یا ابر برهم نشسته . || (ص ) مرد سطبراندام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
قنهورلغتنامه دهخداقنهور. [ق َ ن َ وَ ] (ع ص ) دراز درهم و درآمده پوست یا ضعیف و سست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
قنعارلغتنامه دهخداقنعار. [ ق ِ ] (ع ص ) بز کوهی کلان فربه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ).
کنهرلغتنامه دهخداکنهر. [ ک َ ن َ هََ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیونیج است که در بخش کرند شهرستان شاه آباد واقع است و 340 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
کناعرلغتنامه دهخداکناعر. [ ک َ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ کنعرة. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به کَنعَرَة شود.