کیورفرهنگ نامها(تلفظ: keyvar) (کی + ور (پسوند دارندگی)) به معنی آن که بلند قدری و بزرگ مرتبهایِ پادشاه را دارد .
روکشکاری گرمmould cure retreading, hot cap, mould cure, hot retreading, remouldingواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن رویۀ خام را بر مَنجید سابخورده میکشند و سپس در قالب گرم میپزند
واگنک پشتِ کارpush carواژههای مصوب فرهنگستانواگن کاری چهارچرخهای برای حمل افراد و مصالح سنگین که میتوان آن را هل داد یا با موتور به حرکت درآورد
فرغون پشتکارtrack dolly, rail dolly, pony carواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای متشکل از چرخ ـ محور با لبه و کفی شبیه به فرغون برای حمل مصالح خط بهصورت دستی در مسافتهای کوتاه
کیورهلغتنامه دهخداکیوره . [ ک ِی ْ وَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه حاتم است که در شهرستان بروجرد واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
کیورهلغتنامه دهخداکیوره . [ ک ِی ْ وَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه حاتم است که در شهرستان بروجرد واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).