کیژلغتنامه دهخداکیژ. (اِخ ) شهری است به ناحیت پارس ، و اندر وی حصاری است استوار. (حدود العالم چ دانشگاه ص 125).
چپقی شمعspark plug cap, spark plug connector, plug lead connector, plug capواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که سیم شمع را به شمع اتصال میدهد
بُردار کیوQ vectorواژههای مصوب فرهنگستانبُرداری افقی که واگرایی آن در نظریۀ شبهزمینگَرد و نیمهزمینگَرد در سمت راست معادلۀ امگا ظاهر میشود
قدر کیوQ magnitudeواژههای مصوب فرهنگستانقدر فروسرخ یک جِرم نجومی که به کمک قدر یو و قدر بی و قدر وی محاسبه میشود و مستقل از سرخش (reddening) میانستارهای است
وارون QQ inverse, Q-1واژههای مصوب فرهنگستانوارون مقدار Q که آهنگ فرواُفت انرژی را برای موجهای حجمی یا سطحی در هر دوره مشخص میکند متـ . وارون ضریب کیفیت
کیژدهلغتنامه دهخداکیژده . [ دِه ْ ] (اِخ )دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت است و 849 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کیژدهلغتنامه دهخداکیژده . [ دِه ْ ] (اِخ )دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت است و 849 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).